بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- انسان دراین دنیا ازاداست- هر ایدولوژی رادا شته باشد- - تاریخ گواه بران است که انسان اغلب برخلاف ادیان الهی حرکت میکند وراه جهالت میپماید البته این دلیل- نمیشود که اسنان مومن دست از تلاش بردارد ولی هیچگاه ازانکه دراقلیت است هم نبایددافسرده باشد وتاسف بار است- ونزدیک به قیامت باز انسان ازد میشود وبازهم راه انحراف طی خواهد کرد—اخیر سایت- نور مگز( مجله) بسیار راحت تر ازقبل- به بعضی از مقالات درسترسی پیدا کرد- مقاله ای از اقای کلئوس ون استاش- محقق دردانشگاه پدربورن المان مقاله ای بنام-مقایسه دین برای چالش برای دین دیگر درقرن بیست یکم نگاشته اند- بعلت انکه مفصل از اینکه مقصود ایشان چه بوده است- من ترجمه ازاد را انخاب کرذدم که درضمن چالش ایرا باعربستان وامریکا هم درضمن مطرح شود- ایشان درسال 1991- شناخت اکادمیکی دین مسحیت شاخه کاتولیک را پی گرفتند- ایشان تحت تاثیر استاد خود- که بدنبال سیستماتیکت-کردن مذهب بودند-مبنا را اعترافات امروزی رهبران مذهبی قرار دادند- دراین بیست سال اخیر دانشگاه های المان دراین رشته به موفیتهای زیادی رسیدند-و من- باروش تحقیقاتی خودم به این مسئله پرداختم- وبیشتز از تضادها بین دومذهب رامورد توجه قرار دادم و هدف ایده واساس مقایسه بین دومذهب یابیشتر- درمقایسه کردن که درمقدمه تاملاتم- بعضی ازانها شرح دادم- واختلافات- روش تحقیقاتی وهدف ها- ومحدودیت ها- با روش ومتد سنتی بخوبی تشریح کردم ومورد بحث قرار دادم-مقایسه کردن اختلاف ماهوی دارد با مطالعه بر روی ادیان-خاصی – درنهایت مقایسه بدنبال دفاع کردن بر روی موضوعات بسیارمهم بحرانی-همه در کل نویسنده بیانگر ان است که که متد مقایسه ان لباس جامع وپوشاننده اندام مذهب مسیحترا که به ان اعتراف میکند وهنوز ان برای دکترین اسلام روشن است که در ملاقاتها برای بحث شناخت مذهب دریک گفتمانبسیار هدفمند برجسته میشوند وتاثیرات عمیق دارند که برای بحثبین مسلمانان ومسیحیت ودیگر مذاهب برای جمع مطرح میشود- ایشان درمرحله اول برای شناخت جهان هرمذهبی که دنیای خاص خودرادارد این مطالعات برای اشان جذاب وسودمند بود که روی یک موضوع طرفین چه میگویند وسپس این دونظر مختلف با فلسفه های- خیر غرب مورد چالش قرا دادند- ایشان نوع درک واحساسات را دال بر فرهنگی که دران رشد کردن میداند چناچه اگر درهند متولد شده بوددر نوشتجات- ادویتا ودانتا جذب میشد ودران به کاوش برمیخواست وبه ان نزدیک میشد وباهمان احساست وعلاقه ای که درمردم هنداست رشد میکرد-ویا اگر درکشورهای عربی بود- به مطالعات قرانی جذب میشد- ویا به فلسفه اسلامی که فیلسوفان اسلامی انرا رشد داده اند مطالعه میکرد- این مطلب منرا وا دار کرد که من دریک محیط مختلف ایا رشد کردهام این موضوع خواب را ازمن گرفت که احتمال ولو ضعیف- چگونه من میتوانم- به حقایق خود اعتماد کنم- اگر راهای مختلف برای شناخت حقیقت موجود است-؟؟ که هنوز من انهارا بدرستی درک نمیکنم ویا انها با عقاید من متقض هستند- اما شبیه هم بودن – وشبهه استدلال میتواند- ولو درظاهر موفقیت ساز باشد؟؟-ادامه دارد-